بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵، مفهوم بازداریابی به دلیل مواجهه شرکتها با چالشهای مختلفی از جمله کمبود منابع، نگرانیهای زیستمحیطی و تغییرات در رفتار مصرفکنندگان، مورد توجه قرار گرفت. در ادامه، مروری بر مقالات برجسته در مورد بازداریابی در این دوره ارائه شده است، همراه با چکیدههایی که نکات کلیدی آنها را خلاصه میکند.
بازداریابی: یک استراتژی جدید برای کسبوکار پایدار ۲۰۱۵
این مقاله به بررسی مفهوم بازداریابی به عنوان یک رویکرد استراتژیک برای کسبوکارهایی میپردازد که به دنبال پایداری هستند. این مقاله توضیح میدهد که چگونه کاهش تقاضا میتواند منجر به مدیریت بهتر منابع و مزایای زیستمحیطی شود. نویسندگان با ارائه مطالعات موردی از شرکتهایی که استراتژیهای بازداریابی را با موفقیت اجرا کردهاند، بر اهمیت همسو کردن تلاشهای بازاریابی با شیوههای پایدار تأکید میکنند.
رفتار مصرفکننده و بازداریابی: درک تغییرات۲۰۱۶
این مقاله به بررسی تغییرات در رفتار مصرفکننده و پیامدهای آن برای بازداریابی میپردازد. این مقاله نشان میدهد که چگونه مصرفکنندگان بیشتر به الگوهای مصرف خود آگاه میشوند و چگونه کسبوکارها میتوانند با بازداریابی برخی محصولات به این تغییرات پاسخ دهند. نویسندگان با تحلیل دادههای نظرسنجی، افزایش حمایت مصرفکنندگان از برندهایی را نشان میدهند که پایداری را به جای مصرف بیشازحد در اولویت قرار میدهند.
نقش بازاریابی دیجیتال در استراتژیهای بازداریابی ۲۰۱۷
این مقاله بررسی میکند که چگونه میتوان از ابزارهای بازاریابی دیجیتال برای اهداف بازداریابی استفاده کرد. این مقاله در مورد اثربخشی کمپینهای آنلاین هدفمند که مصرف مسئولانه را تشویق میکنند و محصولات کمتر محبوب را ترویج میدهند، بحث میکند. نویسندگان نمونههایی از کمپینهای موفق بازداریابی دیجیتال را ارائه میدهند و دستورالعملهایی برای کسبوکارهایی که به دنبال اجرای استراتژیهای مشابه هستند، ارائه میکنند.
بازداریابی در عصر کمبود: درسهایی از بخش انرژی ۲۰۱۸
این مقاله با تمرکز بر بخش انرژی، تحلیل میکند که چگونه شرکتها در پاسخ به کمبود منابع، استراتژیهای بازداریابی را اتخاذ کردهاند. نویسندگان در مورد ابتکارات مختلفی بحث میکنند که هدف آنها کاهش مصرف انرژی و ترویج شیوههای بهینهسازی انرژی در میان مصرفکنندگان است. این مقاله بر تعادل بین حفظ سودآوری و ترویج آیندهای پایدار تأکید میکند.
پیامدهای اخلاقی بازداریابی: یک تحلیل انتقادی۲۰۱۹
این تحلیل انتقادی به بررسی ملاحظات اخلاقی پیرامون بازداریابی میپردازد. این مقاله سؤالاتی را در مورد مسئولیت شرکتها برای مدیریت تقاضای مصرفکننده و پیامدهای احتمالی بازداریابی بر انتخاب مصرفکننده مطرح میکند. نویسندگان از یک رویکرد متعادل دفاع میکنند که هم شیوههای بازاریابی اخلاقی و هم نیاز به پایداری را در نظر میگیرد.
بازداریابی و وفاداری به برند: یک پارادوکس؟ ۲۰۲۰
این مقاله به بررسی رابطه بین استراتژیهای بازداریابی و وفاداری به برند میپردازد. این مقاله بیان میکند که اگرچه بازداریابی در ابتدا ممکن است با وفاداری به برند در تضاد به نظر برسد، اما در صورت اجرای دقیق، میتواند اعتماد و وفاداری مصرفکننده را افزایش دهد. نویسندگان شواهد تجربی از مطالعات موردی ارائه میدهند که نشان میدهند چگونه برندها با موفقیت این پارادوکس را مدیریت کردهاند.
آینده بازداریابی: روندها و پیشبینیها ۲۰۲۱
این مقاله پیشبینانه به بحث در مورد روندهای نوظهور در بازداریابی و پیشبینی تحول آن در سالهای آینده میپردازد. نویسندگان با تحلیل دادههای بازار و بینشهای مصرفکننده، پیشبینی میکنند که بازداریابی چگونه صنایعی مانند مد، غذا و فناوری را شکل خواهد داد. آنها بر نیاز کسبوکارها برای سازگاری با تغییر انتظارات مصرفکنندگان در مورد پایداری تأکید میکنند.
بازداریابی در بحران: درسهایی از همهگیری کووید-۱۹ ۲۰۲۲
این مقاله تأثیر همهگیری کووید-۱۹ بر رفتار مصرفکننده و استراتژیهای بازاریابی را بررسی میکند. این مقاله بحث میکند که چگونه برندها از تاکتیکهای بازداریابی برای مدیریت تقاضا در طول اختلالات زنجیره تأمین استفاده کردند. نویسندگان با برجسته کردن مطالعات موردی شرکتهایی که با استفاده از بازداریابی استراتژیک با موفقیت از این بحران عبور کردند، بر اهمیت انعطافپذیری و پاسخگویی تأکید میکنند.
ادغام بازداریابی در استراتژی شرکتها ۲۰۲۳
این مقاله چارچوبی برای ادغام بازداریابی در استراتژیهای گستردهتر شرکتها پیشنهاد میکند. این مقاله مراحل کلیدی را برای سازمانها مشخص میکند تا موقعیت بازار خود را ارزیابی کنند و فرصتهای بازداریابی را شناسایی کنند. نویسندگان استدلال میکنند که یک استراتژی بازداریابی بهخوبی تعریفشده میتواند اعتبار برند را افزایش دهد و به اهداف بلندمدت پایداری کمک کند.
بازداریابی و اقتصاد چرخشی: یک رابطه همزیستانه۲۰۲۴
این مقاله به بررسی ارتباط بین شیوههای بازداریابی و اصول اقتصاد چرخشی میپردازد. این مقاله بحث میکند که چگونه کاهش تقاضا برای محصولات یکبارمصرف میتواند بازیافت و مصرف پایدار را ترویج دهد. نویسندگان مطالعات موردی شرکتهایی را ارائه میدهند که تلاشهای بازداریابی خود را با ابتکارات اقتصاد چرخشی همسو کردهاند و پتانسیل همکاری بین این دو مفهوم را نشان میدهند.
نتیجه گیری
همانطور که گفته شد، به نظر می رسد ادبیات بازداریابی یک دیدگاه واحد را در بر می گیرد: کاهش تقاضا، به عبارت دیگر، تطبیق عرضه و تقاضا. نگرانی های اصلی آن عبارتند از:
(1) آن دسته از محصولات با در دسترس بودن محدود (به دلیل انواع کمبودها).
(2) آن دسته از محصولاتی که برای برانگیختن تقاضای منفی نیاز دارند (محصولاتی که خطرات سلامتی را برای انسان به همراه دارند، مانند تنباکو) و
(3) بخش خدمات، که خود را قادر به تامین تقاضا به دلیل محدودیت ظرفیت نمی بیند.
دو نوع اول از محصولات یا ساخته دست بشر هستند یا از منابع طبیعی استخراج می شوند که کاهش آنها خطری برای بشریت است. نوع سوم نشان دهنده اولین مشارکت کننده در تولید ناخالص داخلی (GDP) در سطح جهان است. 63 درصد از تولید ناخالص داخلی، در مقابل 31 درصد برای تولید و 6 درصد برای کشاورزی را فراهم می کند (Lovelock & Wirtz, 2016).
به دلیل دامنه محدود آن، به نظر می رسد که بازداریابی یک راه حل اضطراری موقتی در زمانی که شرایط محیطی خرد و کلان بدتر می شود (Reingruber, 2010). متأسفانه، به عنوان مثال، به نظر نمی رسد پایداری دلیلی برای تلاش بازداریابی در شرایط بالا باشد.
می توان از مشارکت کاتلر و لوی (1971) استنباط کرد که بازاریابی و بازداریابی به همان اندازه سناریوهای قابل قبولی برای تلاش بازاریابی هستند. البته، هر سناریویی نیاز به بررسی محتاطانه دارد در مورد اینکه چگونه یکی می تواند در صورت اجرای همزمان بر دیگری تأثیر بگذارد. از این رو، هر سناریو نیاز به توسعه نقشه های راه مربوطه، اما مرتبط خود دارد. حتی ممکن است به عنوان دو روی یک سکه مورد بررسی قرار گیرد، یک روی تلاش برای حفظ مشتریان و دیگری کاهش یا حذف تقاضا از بازارهای ناخواسته. مدیری که نیاز به اجرای هر دو تلاش دارد، یکی در مواردی که مشتریان مورد نظر حفظ می شوند و مشتریان ناخواسته رد می شوند، باید بر دیگری نظارت داشته باشد، تا اهدافی که توسط کاتلر و لوی بیان شده اند، محقق شوند.
نویسندگان بیشتر نتیجه می گیرند که به نظر می رسد بازداریابی یک بازیگر نقش دوم با پیشینه نظری هنوز محدود برای حمایت از وضعیت خود به عنوان بازیگر نقش اول باشد. از این رو، مطالعه تکامل ادبیات بازداریابی، به جز مشارکت های نظری و مفهومی عمدتاً توسط کاتلر، آنچه را بردلی و بلیت (2014) بیان کرده بودند، تأیید می کند: «تنها تعداد کمی از محققین هدف خود را توسعه یک چارچوب مفهومی برای مطالعه و بررسی آن کرده اند» (ص 212). چهل سال برای بهبود مناسبت آن کافی نبوده است. اما همانطور که فیسک، براون و بیتنر (1993) اظهار داشتند: «آکادمی طبیعتاً محافظه کار و پنهان است. ایده ها و مفاهیم جدید آرام آرام پذیرفته می شوند» (ص 62).
دوره بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵ شاهد پیشرفتهای قابل توجهی در درک و کاربرد بازداریابی بوده است. با توجه به این که کسبوکارها بیشتر به اهمیت پایداری و مصرف مسئولانه پی میبرند، استراتژیهای بازداریابی به عنوان ابزارهای حیاتی برای مدیریت تقاضا و همسو شدن با ارزشهای مصرفکننده ظهور کردهاند. مقالات ذکر شده در بالا بازتابدهنده طیف متنوعی از دیدگاهها و بینشها در مورد تحولات حوزه بازداریابی هستند و ارتباط آن را با شیوههای بازاریابی معاصر برجسته میکنند.
تمامی حقوق متعلق به سایت بازداریابی بوده و نقل مقالات با ذکر منبع و لینک به سایت بلامانع است.