کاربرد نظریه بازداریابی (Demarketing) در پیشگیری از جرم و سرقت: راهکاری برای کاهش مصرف‌گرایی افراطی اقشار کم‌درآمد

با افزایش نرخ سرقت و قتل در جامعه ایران، به‌ویژه از ابتدای دهه 1390، بسیاری از تحلیلگران اقتصادی و اجتماعی بر نقش تورم، فقر، و بیکاری تأکید دارند. اما در نگاهی عمیق‌تر، فقدان حکمرانی خوب در تأمین کالاهای عمومی و امنیت اجتماعی به‌عنوان یکی از عوامل بنیادین این وضعیت باید مورد واکاوی قرار گیرد. یکی از رویکردهای نوین برای کاهش تبعات اجتماعی مصرف‌گرایی افراطی، به‌ویژه در حوزه کالاهای لوکس مانند تلفن همراه‌های گران‌قیمت، بهره‌گیری از نظریه بازداریابی (Demarketing) است. این مقاله با تمرکز بر تبیین نظریه بازداریابی و پیوند آن با پیشگیری از جرم و سرقت، راهکارهای عملی و فرهنگی برای کاهش انگیزه در مصرف کالای لوکس و ایجاد امنیت روانی و اجتماعی را پیشنهاد می‌کند.

مقدمه

در سال‌های اخیر، جامعه ایران با افزایش فزاینده‌ای در نرخ انواع جرم و جنایت، به‌ویژه سرقت و قتل‌های ناشی از سرقت مواجه بوده است. طبق آمار سالنامه آماری کشور، نرخ سرقت از 717 مورد به ازای هر 100 هزار نفر در سال 1391 به 1100 مورد در سال 1402 افزایش یافته و نرخ قتل نیز از 2.5 به بیش از 3 مورد در همین بازه زمانی رسیده است. این افزایش معنادار، در کنار وقایع تکان‌دهنده‌ای همچون قتل امیرمحمد خالقی و الهه حسین‌نژاد، جامعه را نسبت به آینده امنیتی خود نگران کرده است.

در چنین بستری، نگاه صرف اقتصادی به مسئله جرم و بزهکاری، کفایت ندارد. این مقاله با تکیه بر نظریه بازداریابی (Demarketing)، رویکردی فرهنگی – ارتباطی برای کاهش مصرف‌گرایی افراطی ارائه می‌دهد. هدف اصلی، ایجاد نوعی مصون‌سازی روانی و اجتماعی در برابر وسوسه مصرف کالای لوکس در میان اقشار کم‌درآمد و کاهش انگیزه برای سرقت است.

پیشران‌های مصرف‌گرایی افراطی: مصرف تجملی و خودانگاره پایین

مصرف‌گرایی افراطی، پدیده‌ای چندوجهی است که از عوامل روان‌شناختی، فرهنگی و اجتماعی تغذیه می‌شود. دو نظریه کلیدی که در توضیح این پدیده می‌توانند نقش محوری ایفا کنند، عبارتند از:

مصرف تجملی (Conspicuous Consumption)

نظریه مصرف تجملی که نخستین بار توسط تورستین وبلن مطرح شد، بیان می‌کند که افراد به‌ویژه در طبقات اجتماعی پایین‌تر، برای کسب منزلت و پرستیژ اجتماعی، اقدام به خرید کالاهای لوکس و نمایشی می‌کنند. این کالاها اغلب نه به‌خاطر کارکرد واقعی بلکه برای ایجاد تمایز اجتماعی مصرف می‌شوند.

خودانگاره پایین (Low Self-Concept)

افرادی که از خودانگاره ضعیف‌تری برخوردارند، بیشتر به دنبال تأیید اجتماعی از طریق مالکیت نمادهای پرستیژ هستند. برای این افراد، مصرف کالاهای لوکس می‌تواند به‌عنوان جبرانی برای احساس کم‌ارزشی یا طرد اجتماعی عمل کند. این احساس، به‌ویژه در میان اقشار کم‌درآمد و حاشیه‌نشین که دسترسی محدودتری به فرصت‌های شغلی، تحصیلی و فرهنگی دارند، شدیدتر است.

در ترکیب این دو نظریه، مصرف‌گرایی افراطی نه‌تنها یک انتخاب اقتصادی، بلکه یک پاسخ روانی به احساس نابرابری و کمبود منزلت اجتماعی است.

مفهوم نظریه بازداریابی (Demarketing)

بازداریابی، برخلاف بازاریابی سنتی که هدفش افزایش فروش و تحریک تقاضاست، به دنبال کاهش یا هدایت تقاضا برای کالا یا خدمات خاص است. این نظریه در شرایطی کاربرد دارد که:

بازداریابی می‌تواند به چهار شکل اصلی اجرا شود:

  1. عمومی (General Demarketing): کاهش کلی تقاضا برای همه افراد
  2. انتخابی (Selective Demarketing): بازداری از مصرف برای گروه خاصی از مشتریان
  3. ظرفیتی (Ostensible Demarketing): محدودسازی مصرف برای افزایش ارزش برند
  4. پنهان (Hidden Demarketing): کاهش جذابیت کالا بدون اطلاع مستقیم به مصرف‌کننده

در این مقاله از ترکیب دو نوع عمومی و انتخابی برای کاهش مصرف کالاهای لوکس در میان اقشار کم‌درآمد بهره خواهیم گرفت.

 

تحلیل زمینه اجتماعی و اقتصادی ایران

از ابتدای دهه 1390، اقتصاد ایران به‌واسطه تحریم‌ها، کاهش درآمد نفتی، سیاست‌های تورمی دولت و ناکارآمدی ساختار مالی، دچار بی‌ثباتی شدیدی شده است. نتیجه این روند:

در چنین فضایی، کالاهایی چون موبایل، لپ‌تاپ، تبلت، حتی ساعت هوشمند که ماهیتی مصرفی در دیگر کشورها دارند، به کالایی نمادین و لوکس تبدیل شده‌اند. برخی از این کالاها، مانند آیفون، معادل بیش از 6 برابر حداقل دستمزد رسمی کشور قیمت دارند. در نتیجه، فردی که در فقر زندگی می‌کند ممکن است برای داشتن چنین کالایی، یا وسوسه شود آن را بدزدد یا تحت فشار روانی، به مصرف‌گرایی نمایشی روی آورد.

 

نقش بازداریابی در پیشگیری از جرم

مصرف‌گرایی افراطی یکی از محرک‌های روان‌شناختی مهم در بروز بزه است. هنگامی‌که فردی خود را در مقایسه اجتماعی با دیگران دچار “فقدان” یا “تحقیر” می‌بیند، تمایل به تملک نمایشی کالا افزایش می‌یابد. حال اگر توان اقتصادی نداشته باشد، ممکن است به بزه روی آورد.

بازداریابی در این زمینه می‌تواند:

 

راهکارهای اجرایی مبتنی بر بازداریابی

کمپین‌های عمومی فرهنگی و رسانه‌ای

ارائه خدمات تعمیر و نگهداری گوشی به‌جای تشویق به خرید جدید

تقویت آموزش در مدارس و رسانه‌ها درباره امنیت و مصرف دیجیتال

نشان دادن پیامدهای جرم به زبان ساده و همدلانه

 

همکاری با نهادهای محلی و مساجد

 

نقش برندها و شرکت‌های خدماتی در اجرای بازداریابی مسئولانه

شرکت‌ها می‌توانند با اقدامات زیر، نه‌تنها به کاهش مصرف‌گرایی افراطی کمک کنند بلکه تصویر خود را نیز ارتقاء دهند:

مزایای اجرای بازداریابی اجتماعی

مزیت

توضیح
کاهش نرخ سرقت از طریق کاهش انگیزه برای داشتن کالای پر ریسک
افزایش امنیت روانی شهروندان بدون استرس از نمایش کالای گران زندگی می‌کنند
بهبود تصویر برند برندهای مسئول اجتماعی، محبوب‌تر و ماندگارترند
رشد همبستگی اجتماعی

تمرکز بر «دارا بودن» جای خود را به «در کنار هم بودن» می‌دهد

نتیجه‌گیری

بحران جرم و جنایت در ایران نه‌فقط ریشه در اقتصاد و بیکاری، بلکه بازتابی از گسست‌های فرهنگی، اجتماعی و ناکارآمدی حکمرانی دارد. نظریه بازداریابی با تمرکز بر تغییر نگرش و رفتار مصرف‌کنندگان، به‌ویژه در اقشار کم‌درآمد، می‌تواند ابزاری مؤثر در مهار مصرف‌گرایی افراطی و کاهش انگیزه برای بزهکاری باشد.

اجرای درست این رویکرد، نیازمند همکاری میان برندها، رسانه‌ها، نهادهای آموزشی، نهادهای مذهبی و دولت است. بازاریابی اخلاق‌مدار در ایران آینده، فقط در تبلیغ بیشتر نیست، بلکه در تبلیغ کمتر و آگاهانه‌تر خواهد بود.

Rate this post
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها