یکی از اشکال مصرفگرایی، «مصرف لذتجویانه» است؛ اما ممکن است برخی از افراد با اخلاق زمانی که متوجه درد و رنجهای جمعیت قابلتوجهی از جهان میشوند، مصرف لذتجویانه را کنار بگذارند یا حداقل سعی کنند ازاینپس دیگر مانند قبل بهصورت افراطی غرق در این شیوه مصرف نباشند؛ با بهرهمندی از تکنیکهای «بازداریابی» یا دی مارکتینگ «Demarketing» میتوان مردم را به این اقدام اخلاقی تشویق و به ترویج آن کمک کرد؛ اما چگونه؟ در این مقاله به این سؤال پاسخ خواهیم داد؛ البته قبل از پاسخ دادن به این سؤال اجازه دهید ببینیم منظور از عبارت مصرف لذتجویانه دقیقاً چیست؟
آنچه در این مقاله خواهید خواند:
مصرف لذتجویانه به فرایند خرید و استفاده از کالاها یا خدمات بهمنظور لذت بردن، سرگرم شدن یا ارضای حسهای خاص گفته میشود. فردی که اسیر مصرفگرایی لذتجویانه شده است، به دنبال خرید کالایی نیست که کاربرد مفیدی داشته باشد یا بتواند یکی از نیازهای اساسیاش را برطرف کند؛ بلکه صرفاً برای اهدافی مثل لذتبردن از خرید یا شاد شدن یا فخرفروشی و ولخرجی کردن، کالایی را میخرد؛ خرید اقلام لوکس، صرف غذا در رستورانهای شیک، رفتن به تعطیلات بسیار لوکس و اشراقی، یا خرید کالاها و خدمات صرفاً سرگرمکننده مثل فیلمها و بازیهای ویدیویی یا شرکت در جنگهای شادی، مصادیق مصرفگرایی لذتجویانه هستند. مصرفگرایی لذتجویانه نقطه مقابل مصرف فایدهمحور قرار دارد که بر رفع نیازهای عملی و ضروری تمرکز میکند.
بازداریابی میتواند استراتژی مؤثری برای مقابله با مصرف لذتجویانه باشد و با بهرهمندی از تکنیکهای آن میتوان شرایطی را فراهم کرد که افراد ثروتمند آلوده به ولخرجی غیرضروری، این رفتار را کنار بگذارند یا دیگر مانند قبل تشنه آن نباشند. در ادامه تکنیکهای مؤثر بازاریابی برای دستیابی به این هدف و بهطورکلی، سرکوبی مصرفگرایی لذتجویانه در برخی از اقشار متمول جامعه را بیان خواهیم کرد.
کمپینهای بازداریابی میتوانند پیامدهای منفی مرتبط با افراط در مصرف، مانند آسیبهای زیستمحیطی، فشار مالی، یا مسائل اجتماعی را برجسته کنند و مصرفکنندگان را به انتخابهای آگاهانهتر ترغیب نمایند. در زمینه آگاهی بخشی میتوان اقدام جالبی انجام داد؛ مثلاً رسانههایی که قصد دارند با مصرفگرایی لذتجویانه مقابله کنند؛ میتوانند با نمایش حقایق و اتفاقات دردناک قبل از نمایش تبلیغات کالاها و خدمات لوکس و اشرافی، به هدف خود دست یابند.
این رسانهها میتوانند با نمایش محتواهایی مثل برشهایی از مستندهای مرتبط با فقر، گرسنگی یا کمبود شدید و اقلام و خدمات برطرفکننده نیازهای اساسی در مناطق محروم، قبل از نمایش تبلیغات کالاهای لوکس، حس عذاب وجدان را در افراد متمایل به خرید چنین کالاهایی تقویت یا بیدار کنند.
نمایش محتوای مرتبط با کودکان بد سرپرست، کودکان کار، کودکان یا بزرگسالان درگیر با بیماریها و مشکلات صعبالعلاج یا لاعلاج و معلولیت و قطع عضو نیز میتواند باعث برانگیخته شدن چنین حسی شود.
نمایش محتواهای مرتبط با موارد زیر نیز میتواند مؤثر واقع شود:
برخی از محتواها هم ربطی به دردها و رنجهای انسانی ندارند؛ اما نمایش آنها نیز میتواند به مقابله با مصرف لذتجویانه کمک کند. محتواهای مرتبط با موارد زیر، میتوانند نمونههای خوبی باشند:
مسلماً اگر افراد قبل از دیدن تبلیغات کالاهای یا خدمات لوکس، چنین محتواهایی را ببینند، بسیاری از آنها قید خرید چنین کالاهایی را میزنند یا حداقل دیگر مانند قبل تشنه خرید آنها نیستند. حتی ممکن است با خود فکر کنند که میتوان مبالغ هنگفت در حال صرف شدن برای چنین خدماتی را صرف مقابله با مشکلات مذکور جهت ریشهکن کردن آنها یا حداقل کاهش شدت آنها کنند.
شرکتها میتوانند با کاهش دسترسی به محصولات لذتجویانه، مانند کالاهای لوکس یا غذاهای پرکالری، رفتار مصرفکننده را تحت تأثیر قرار دهند؛ بهعنوانمثال، محدود کردن توزیع برخی محصولات میتواند این تصور را ایجاد کند که کالاهای مذکور کمیاب شدهاند و درعینحال در زمینه جلوگیری از مصرف بیرویه، مؤثر واقع شود.
افزایش قیمت کالاهای لوکس و فوق گرانقیمت، میتواند باعث توقف خرید بلادرنگ آنها توسط افراد شود جلوگیری کرده یا حداقل به کاهش میزان خرید بدون تأمل آنها منجر شود؛ بنابراین این روش مصرفکنندگان را به تعمق بیشتر قبل از خرید وادار کند.
برندها میتوانند در کمپینهای بازاریابی خود از پیامهای اخلاقی همسو با رویکردهای مرتبط با تقویت ارزشهایی مانند تقویت پایداری یا رفاه جامعه همسو استفاده کنند؛ با این روش میتوان مصرفکنندگان را از مصارف صرفاً لذتجویانه، دور کرد. این استراتژی بازاریابی، در حقیقت یک استراتژی بازداریابی محسوب میشود
شرکتها میتوانند جایگزینهای فایدهمحور یا پایدار را برای محصولات لذتجویانه را تبلیغ کنند و به مصرفکنندگان گزینههایی ارائه دهند که نیازهایشان را بدون افراط برآورده کند؛ مثلاً میتوانند کمپینی راهاندازی کنند که در آن به خریداران توصیه شود بهجای خرید لوسترهای پرزرقوبرق با لامپهای متعدد پرمصرف، از لامپهای کممصرف و پربازده مقرونبهصرفه استفاده شود.
در پایان باید بگوییم این راهکارها نهتنها به مدیریت تقاضا کمک میکنند، بلکه میتوانند در زمینه ترویج مصرف اخلاقمحور و تقویت پایداری و رفاه در جامعه در میان اقشار کمتر برخوردار، نیز مؤثر واقع شود. همچنین با بهرهمندی از این راهکارها میتوانیم در مسیر تقویت توزیع عادلانه کالاها، منابع و خدمات و کاهش شکاف میان اقشار جامعه و مقابله با فقر و محرومیت، پیشرفت خوبی داشته باشیم.