دهه دوم پژوهش های حوزه بازداریابی (1982-1992)

مقدمه

تنها 9 مقاله در دهه دوم منتشر شد که 47 درصد کاهش در تعداد مقالات نسبت به دهه اول داشت. این مقالات در مجلات دانشگاهی مانند the Journal of Marketing، Journal of Academy of Marketing، MIS Quarterly و Journal of Macro-marketing  و غیره منتشر شدند.

دهه دوم شامل ادغام رشته های جدید به عنوان توضیحات مرتبط با بازداریابی، از جمله قانون، فناوری، و اقتصاد کلان است. همانطور که در دهه اول، محققان بیشتر بر روی موضوعات عملی مانند اجرای تاکتیک های بازاریابی (آمیخته بازاریابی) برای کنترل تقاضای اضافی تمرکز کردند.

پژوهش لئود و فروست

برای مثال مک لئود و فورست (1982) در مورد مسائل بازاریابی داخلی و پیشنهادی برای جهت گیری بازاریابی در سازمان ها بحث کردند. دویچ و لیبرمن (1985) به تأثیر تبلیغات بر کاهش انرژی الکتریکی در اسرائیل توجه داشتند.

پژوهش لپیستو

از سوی دیگر، لپیستو (1983)، با معرفی یک طبقه‌بندی جدید بازداریابی، به موضوع گونه‌شناسی بازگشت، که استراتژی را به عنوان (1) غیرفعال، (2) فعال یا (3) کامل طبقه‌بندی می‌کند.

لپیستو نمونه‌ای از بازاریابی تحمیلی از طریق مطالعه موردی تایرهای Firestone 500 بود و در مورد چگونگی دستور کمیسیون تجارت فدرال به حذف این لاستیک‌ها از بازار به دلیل نقص، بحث کرد.

پژوهش های پاپادوپولوس

پاپادوپولوس (1983) پیشنهاد کرد که قبل از اجرای یک برنامه بازداریابی در سطح شرکت، مدیران باید تعیین کنند که آیا اقتصاد کشورشان (سطح کلان) در حال گذراندن یک چرخه رکودی است. نویسنده پیشنهاد می‌کند که مدیران کاهش فعالیت اقتصادی را از نظر علل آن (کمبود منابع یا ظرفیت محدود تولید)، مدت (کوتاه‌مدت یا بلندمدت)، شدت و وضعیت واقعی شرکت‌ها در برابر رقبا (بهتر از، بدتر از آن) یا برابر با رقبا ارزیابی کنند). هنگامی که مدیریت کمبود را شناسایی کرد، باید برنامه بازداریابی خود را ادامه دهد.

پژوهش های هلندر

هلندر (1984) با افزودن این بحث اظهار داشت که محققان بازاریابی عموماً محدودیت های قانونی و سایر محدودیت های خارجی را نادیده گرفته اند (لپیستو و هانافورد، 1980)، مانند دستورات دولت (کراپفل، 1982) در مورد رفتار مصرف کننده. نویسنده با مطالعه تأثیر قوانین انباشته برای بازاریابی بیان کرد که این قوانین برای جلوگیری از مصرف توسط بازار یا بخشی از آن طراحی شده اند و به عنوان معیاری برای سایر اقدامات بازداریابی تعبیر می شوند. هلندر قوانین اجباری را با ابزارهایی برای اجرای سیاست های ملی اقتصاد کلان، مانند حمایت گرایی از واردات کالا از کشورهای دیگر که در برخی موارد گزینه های بازار را محدود می کند مرتبط کرد.

پژوهش های روسل

در همین حال، روسل (1991) بازداریابی در صنایع خدماتی را به عنوان اقدامی برای جلوگیری از حضور همزمان بخش‌های ناسازگار در فضای خدمات مورد بحث قرار داد. به گفته روسل، اگر ارزش خدمات اساساً بر اساس ویژگی ها و رفتار خاص مشتریان باشد، بازداریابی بسیار مهم است. برای این محقق، بازاریابی باید اطمینان حاصل کند که بخش‌هایی که از نظر تأثیر آنها بر ادراک بخش‌های هدف نامطلوب در نظر گرفته می‌شوند، از تنظیمات خدمات حذف می‌شوند.

پژوهش های دادزی

دادزی (1989) با تمرکز بر کمبود، به رابطه بین بروز کمبود اقتصادی و عملکرد فعالیت بازداریابی در شش کشور آفریقایی: غنا، لیبریا، نیجریه، کنیا، تانزانیا و زامبیا پرداخت. دادزی نتیجه گرفت که فعالیت بازداریابی در میان شرکت های آفریقایی اعمال کنترل دولت بر تصمیمات بازاریابی است.

در طول دهه دوم، محققان یک نوع شناسی جدید بازداریابی را اضافه کردند (Lepisto، 1983). ادغام رشته های جدید مانند قانون را برای مطالعه تصمیمات در مورد کاهش تقاضا پیشنهاد کرد (هولاندر، 1984)، به ویژه در سطح کلان یا جامعه. حتی قبل از اجرای یک تلاش بازداریابی یک روش را توصیه کرد (پاپادوپولوس، 1983). و ارزش بازداریابی را به عنوان یک طرح تقسیم بندی برای خدمات مطالعه کرد (Rößl، 1991). اساساً، همه نویسندگان توجه خود را به اجرای (عملی) تلاش‌های بازداریابی داشتند. متأسفانه، این علاقه به این معنا نیست که بازداریابی موضوعی است که در تعداد مقالات نوشته شده از طرف آن در حال افزایش است. با این حال، علاقه وجود داشت، نویسندگان مقالات همچنان علمای شناخته شده بودند، و اعتبار نشریاتی که مقالات در آنها گنجانده شده بود نیز در بالاترین سطح بود. در یک یادداشت عجیب، دو نویسنده – Dadzie (1989) و Papadopoulos (1983) – مقالات خود را در مجله آکادمی علوم بازاریابی منتشر کردند.

Rate this post
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها