ابعاد بازداریابی (آمیخته بازداریابی)

مقدمه

کاتلر و لوی سال 1971 چهار نوع متفاوت از بازداریابی عبارتند از بازداریابی عمومی، بازداریابی گزینشی، بازداریابی نمایشی و بازداریابی ناخواسته را تشریح می‌کند. نایجل بردلی، جیم بلیث در سال 2013 این مفهوم را گسترش دادند و با اضافه کردن دو مورد، در کتابی با عنوان بازداریابی این نظریه را به شش نوع توسعه دادند. کتاب بازداریابی در سال 1398 توسط امیرعباس کائینی و سعید جلالیان ترجمه شد و با کمک چاپ و نشر بازرگانی منتشر شد. در ادامه به ابعاد بازداریابی پرداخته می شود.

  1. بازداریابی عمومی(General Demarketing):

زمانی به آن نیاز است که شرکت خواهان انقباض سطح کل تقاضا است.

جزیره بالی در اقیانوس آرام جنوبی مدت هاست که مقصد گردشگران است. در سال‌های اخیر، نسبت به ظرفیتی که امکانات آن می‌توانند به راحتی بازدیدکنندگان را مدیریت کنند، گردشگران زیادی را به خود جذب کرده‌است. این جزیره در خطر ازدحام و فرسایش ناشی از مصرف قرار گرفته‌است. استراتژی بازداریابی در بالی این است که «جذابیت آن برای گردشگران با درآمد متوسط کاهش یابد و در عین حال جذابیت آن برای گردشگرانی با درآمد بالاتر حفظ شود.»

  1. بازداریابی گزینشی(Selective Demarketing)

زمانی به آن نیاز است که شرکت خواهان پس دادن تقاضای برخواسته از ناحیه طبقات خاص از مشتریان است.

کلیسای کوچ سیستین در واتیکان دچار ازدحام بازدیدکننده است؛ سالانه ۵ میلیون نفر و روزانه ۲۰ هزار نفر در صف ورود به این مکان اند. این تعداد بازدید کننده به اشیای گران بهایی که در داخل کلیسا قرار دارند، آسیب می‌زند، نظیر دیواره نگارهاره میکل آنژ. بازدیدکنندگان در این مکان از خود عرق، گرد و خاک، پوسته‌های جدا شده از سطح بدن و مو باقی می‌گذارند. می‌توان تقاضای کلیسای کوچک سیستین را ناخوشایند دانست، زیرا که بعضی از بازدیدکنندگان رفتاری از خود نشان می‌دهند که به محیط آنجا آسیب می‌رسانند و تجربه دیگران را نامطلوب می‌کنند (کاتلر، ۱۹۸۲) با توجه به مقالات حوزه خدمات و منطق غالب خدمات (مثلاً گرونروس، ۲۰۰۶؛ وارگوولوچ ۲۰۰۴)، بنگاه‌های تجاری نمی‌توانند با این مشتریان و کسانی که به واقع در حال تخریب ارزش اند، ارزش آفرینی کنند. توسعه بازداریابی گزینشی باید شامل روش‌های بازاریابی امروزی باشد که براساس آن‌ها تأکید بر ایجاد رابطه با تمرکز بر مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت‌ها و شبکه ذی نفعان است.

  1. بازداریابی نمایشی(Ostensible Demarketing):

شامل تلاش فراوانی برای کاهش تقاضا در حالی که به عنوان ابزاری برای افزایش واقعی آن است.

در المپیک لندن ۲۰۱۲ خطوط هوایی بریتیش یکی از حامیان مالی بازی‌های المپیک لندن، اقدام پرخطری را در مورد این کمپین بازاریابی جسورانه در پیش گرفت. خطوط هوایی بریتیش، با استفاده از بسترهای جدید و سنتی رسانه‌ای برای کمپین‌های تبلیغاتی توانست با مخاطبان بیشتر دربارهٔ تقویت «امتیاز به میزبانی» تماس برقرار کند که به افزایش گرایش‌های مثبت در خصوص این برند کمک بسزایی می‌کند. در اقدام اساسی در کمپین تبلیغاتی لندن ۲۰۱۲ شرکت هواپیمایی بریتانیا اقدامی بسیار شدید برای متقاعد کردن مردم به منظور عدم مسافرت طی بازی‌های المپیک در پیش گرفت و در عوض از آنها خواست تا در کشور بمانند و از تیم ملی‌شان حمایت کنند. پیش از تشریح کمپین «پرواز نکنید!»، درک منطق این جمله که از سوی یک خطوط هوایی به مردم گفته می‌شود که پرواز نکند کاملاً دور از عقل به نظر می‌رسید! این کمپین بیشتر به برجسته‌سازی مفهوم امتیاز میزبانی تأکید داشت از لحاظ تجربه ثابت شده‌است که امتیاز میزبانی به نفع تیم‌های ورزشی است.

  1. بازداریابی ناخواسته (Unintentional Demarketing)

تلاش منفی برای افزایش تقاضا به فراری دادن مشتریان منجر می‌شود.

  1. بازاریابی مقابله‌ای(Counter-Marketing)

تلاشی آگاهانه برای مقابله با فشار برای خرید است و غالباً به عنوان بخشی از کمپین‌های سلامت عمومی به منظور کاهش مصرف دارو تنباکو یا الکل انجام می‌شود معمولاً فعالیتی مربوط به بخش دولتی عمومی است.

کمپین‌های بازاریابی مقابله ای در برابر شرکت‌های مواد غذایی خاص کمپین‌های مجزایی را در کشورهای مختلف در پیش گرفته‌اند که با محصولات مک دونالد مقابله می‌کنند (بوتریل و کلینه ،۲۰۰۷). در پاسخ به شکایت مصرف‌کنندگان و بازاریابی مقابله ای مربوط به محیط زیست، شرکت مک دونالد بسته‌بندی استروفروم خود را کنار گذاشت و آن را با جعبه‌های مقوایی جایگزین کرد و در پاسخ به بازاریابی مقابله ای در مورد نگرانی‌های بخش سلامت میوه و سبزیجات و آبمیوه را نیز به منوی خود اضافه کرد.

  1. بازاریابی هماهنگ(Synchro Marketing)

بازاریابی هماهنگ شامل نگاه به کل بازار برای محصول مورد نظر و تلاش برای دستکاری آن به صورتی است که فروش در زمانی هماهنگ با برنامه تولیدی بنگاه تجاری رخ داده‌است. ممکن است هدف بازتوزیع فروش فعلی باشد که پیش از این در سطوح بهینه قرار دارد، در نتیجه فروش در زمان یا مکان‌هایی رخ می‌دهد که تأمین کننده ترجیح می‌دهد. به عنوان مثال سازمان‌هایی که فروش فصلی به شدت بالایی دارند ممکن است خواهان افزایش فروش غیر فصلی باشند.

اییبیزا در اسپانیا، یکی از محبوب‌ترین تفرجگاهاست که نه تنها به علت این که یک اقامتگاه شاخص ساحلی است، بلکه به علت این که یکی از مقصدهای برجسته برای تفریحاتشبانه در دنیا می‌باشد شناخته شده‌است. با این حال، به تعیین جایگاه مجدد تصویر این تفرجگاه از اواخر سپتامبر تا اوایل اکتبر به بعد نیاز است. یعنی زمانی که دمای هوا کاهش چشمگیری می‌یابد. طی ماه‌های زمستانی، استراتژی‌های بازاریابی این تفرجگاه بیشتر به سمت باردیدها نظیر گردشگری فرهنگی سوق داده می‌شود.

راه‌حل‌های آمیخته بازداریابی

بازداریابی عمومی محصول قیمت توزیع تبلیغ
کمبودهای موقتی – ارزیابی ریسک‌های جغرافیایی (مانند بلایای طبیعی) در مکان‌های تولید محدود. – ایجاد ابزارهای تحلیلی بهتر برای پیش‌بینی تقاضا. – اجتناب از افزایش قیمت به دلیل موجودی محدود. – ارائه تخفیف به مشتریان وفادار پس از تکمیل موجودی – اطلاع‌رسانی به اعضای کانال درباره برنامه‌ها برای مقابله با کمبودها.
– تدوین یک برنامه عادلانه برای توزیع موجودی محدود. – اطلاع‌رسانی درباره کمبودها و زمان مورد انتظار برای تکمیل موجودی – کاهش موقت هزینه‌های تبلیغاتی
محبوبیت بیش از حد مزمن – ایجاد خدمات مکمل/مشابه در نزدیکی مقصد برای منحرف کردن تقاضا. – تدوین برنامه‌ای برای حفظ کیفیت تجربه مصرف در مقصد. – افزایش قیمت برای همه بازدیدکنندگان به منظور محدود کردن تقاضا. – ایجاد قیمت‌گذاری لایه‌ای برای بازتاب قیمت‌های مختلف بر اساس دوره‌های اوج تقاضا. – محدود کردن دسترسی به مقصد (ورود زمان‌بندی شده؛ سهمیه برای بازدیدکنندگان).
– محدود کردن تعداد محصولات/خدمات فروخته شده در یک زمان. – ارتباط با مشتریان درباره شلوغی از طریق برنامه‌های رسانه‌های اجتماعی. – تبلیغ مشوق‌ها برای مصرف‌کنندگان به منظور بازدید در دوره‌های غیر اوج.
حذف محصول – طراحی محصولات جدید که نیاز به توقف محصول/خدمات قدیمی را تأیید کند. – نظارت بر پیشرفت‌های فناوری که نیاز به محصول یا خدمات جدید را توجیه می‌کند. – کاهش قیمت برای کاهش موجودی محصول متوقف شده. – ارائه مشوق‌های قیمتی برای تغییر به محصول جدید. – تغییر دسترسی به بازار برای موجودی باقی‌مانده (مثلاً انتقال از توزیع آفلاین به آنلاین فقط).
– حفظ موجودی محدود برای به تدریج عادت دادن برخی مشتریان به محصول/خدمات جدید. – حفظ روابط خوب با خرده‌فروشان با تضمین خرید مجدد موجودی قدیمی و تأمین (فضای قفسه) برای جدید. – هشدار به مصرف‌کنندگان درباره حذف آینده محصول/خدمات برای حفظ حسن نیت. – ارائه اطلاعات درباره مزایای بهبود یافته محصول/خدمات جدید.
محافظه کارانه – تحلیل استفاده عمومی از محصول (مانند آب لوله‌کشی برای تمام مصارف خانگی) و توسعه روش‌های مختلف برای تقسیم استفاده از منبع کمیاب (مانند جمع‌آوری آب باران). – افزایش ارزش درک شده منبع «امروز» با تقویت تغییرات مورد انتظار. – افزایش قیمت برای بازتاب ارزش واقعی منبع. – ایجاد سیستم‌های دو لایه قیمت بر اساس مصرف منبع برای پاداش به حفظ. – محدود کردن توزیع منبع در دوره‌های اوج مصرف.
– ایجاد روش‌های نوآورانه برای توزیع مجدد منبع کمیاب (مانند برنامه‌های بازیافت آب در داخل ادارات) و تأمین گزینه‌های پایدارتر برای منبع (مانند انرژی خورشیدی در مقابل نفت). – ایجاد پیام‌های شخصی برای توصیف اثر منفی کمبود منبع بر مصرف فردی. – توانمندسازی مصرف‌کننده برای مشارکت در راه‌حل‌هایی که منبع طبیعی را حفظ و/یا جمع‌آوری می‌کند.
پیشگیرانه – ایجاد مفاهیم محصول جدید (مانند «سرویس تک‌نفره») برای محدود کردن مصرف. – کاهش یا تغییر مواد مضر، مانند شکر، برای تغییر تدریجی ترجیحات طعم مصرف‌کننده. – افزایش قیمت برای محدود کردن تقاضای محصول. – ایجاد پاداش واقعی برای مصرف کمتر با ارائه تخفیف‌های قیمتی که مشوق مالی برای خرید نسخه‌های کوچک‌تر محصول را تقویت می‌کند. – کاهش توزیع محصول برای محدود کردن مؤثر عرضه آن.
– محدود کردن دسترسی به مکان‌هایی که اجازه مصرف محصول را می‌دهند. – آموزش با استفاده از تاکتیک‌های نرمال‌سازی اجتماعی برای نمایش سطوح قابل قبول مصرف. – اطلاع‌رسانی به مصرف‌کنندگان درباره ارزش‌های تغذیه‌ای/میزان کالری و خطرات بالقوه سلامتی آن. – ارائه برنامه‌های بهداشتی برای پاداش به مصرف آگاهانه.
بازداریابی انتخابی محصول قیمت توزیع تبلیغ
انتخابی – ارائه خدمات محدود به بخش بازار نامطلوب. – ایجاد گروه‌های وفاداری لایه‌ای برای جذب بخش بازار مطلوب. – استفاده از تبعیض قیمتی برای جلوگیری از مصرف‌کننده نامطلوب (در چارچوب قانونی). – ایجاد مشوق‌های قیمتی/وفاداری برای جذب بخش بازار.
– قرار دادن خدمات در مناطقی که نزدیکی جغرافیایی به مصرف‌کننده مطلوب دارند. – ارائه دسترسی انحصاری به محصول یا خدمات برای مشتریان هدف. – تبلیغ انتخابی از طریق کانال‌های تبلیغاتی. – ترویج تصاویری از «مشتریان ایده‌آل» که وابستگی به محصول/خدمات را تقویت می‌کند.
مبارزه‌ای – افزودن شناسه‌های منحصر به فرد به محصول که به مصرف‌کنندگان و اعضای کانال اجازه می‌دهد تا اصالت را تأیید کنند (مانند اسکن کدهای QR روی بسته‌بندی با استفاده از گوشی هوشمند). – طراحی بسته‌بندی نوآورانه و/یا ویژگی‌های محصول که برای تجار غیرقانونی دشوار و پرهزینه است که کپی کنند (مانند برچسب‌های نامرئی در پشت برچسب‌های بسته‌بندی). – تجدید نظر در قیمت (با ایجاد زیر برندها یا قیمت‌های لایه‌ای) به گونه‌ای که مصرف‌کنندگان نسبت به وسوسه محصولات/خدمات غیرقانونی بی‌تفاوت شوند. – تحقیق در مورد قیمت محصولات غیرقانونی—فروشندگان محصولات غیرقانونی ممکن است قیمت‌های مشابه یا بالاتری را برای فریب مصرف‌کننده و اعضای کانال مجاز دریافت کنند.
– ایجاد توزیع محصولات دیجیتال قانونی که دسترسی «هر زمان/هر کجا» را فراهم می‌کند (مانند خدمات استریم موسیقی). – نظارت بر کانال‌های قانونی برای نفوذ کالاهای تقلبی و دزدی (مانند توزیع انتخابی) – محصولات غیرقانونی فقط در مکان‌های غیرقانونی فروخته نمی‌شوند. – آموزش مصرف‌کنندگان در مورد فروشندگان کالاهای غیرقانونی، مانند ایجاد ارتباطات معتبر با جرم سازمان‌یافته. – توسعه پیام‌های شخصی برای کاهش تقاضا (مانند ترس از ابتلا به ویروس کامپیوتری از دانلودهای غیرقانونی).

Rate this post
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها